عــــــشـــق بـــــلاگ

تنهایی یک پسر

پاییز....






پاییز...
یک نوار کاست قدیمی است
که یک طرفش
با صدای باران پر شده
یک طرفش با صدای تو ...



برچسب‌ها: پاییزپیک نوصدایکطرفعشق بلاگنوارپیک نوارباران
نوشته شده در  چهار شنبه 26 آبان 1395ساعت 21:17  توسط مهدی 

زندگی همین است

نوشته شده در  چهار شنبه 9 تير 1395ساعت 4:30  توسط مهدی 

حسودی

نوشته شده در  چهار شنبه 9 تير 1395ساعت 4:29  توسط مهدی 

ناراحتی لعنتی

نوشته شده در  سه شنبه 9 تير 1395ساعت 2:42  توسط مهدی 

شیرین ترین عشق دنیا

 بیا تا... مقدسترین عشق دنیا را  به همگان نشان دهیم. 

بیا تا...  طعم شیرین ترین عشق دنیا را بچشیم. 
بیا تا... بهترین لحظه ها را در عشقمان مهیا کنیم. 
بیا تا... گرمی عشقمان را در قلبهایمان احساس کنیم. 
بیا تا... عشقی یکدل و یکرنگ داشته باشیم. 
بیا تا ...غروب غم انگیز عاشقان را با نشان دادن معنی واقعی عشقمان به همگان زیبا کنیم.
بیا تا ...فاصله عاشقان را با ثابت کردن معنای واقعی عشق را از بین ببریم  
و فاصله بین عاشقان را کم اهمیت جلوه دهیم. 
بیا تا... ثابت کنیم ما می توانیم در میان تمام عاشقان برای همیشه عاشق بمانیم. 
بیا تا... در میان فصلهایمان فصل خزانی نداشته باشیم و تمام لحظه ها و فصلها بهاری بیش نباشد! 
بیا تا... شبهای با هم بودنمان را پر از ستاره کنیم. 
حالا بیا... که همدیگر را باور کرده ایم! 
نوشته شده در  شنبه 13 تير 1394ساعت 1:14  توسط مهدی 

زندگـــــــی...

 ز يبــــايی هارا ببيــــن

نــ دای درونت را بشـــنو

د ل هـــــا را شاد کــــن

گـ وش بسپار به سکــــوت
یــ اری رسان بــــاش
زندگـی اينگونه است زندگی کــن … ! 

برچسب‌ها: زندگیعشق بلاگبلاگ عشقتنهاکدهغم کدهتنهاییتنهاتنهایی یک پسرعشق بلاگزندگی کن
نوشته شده در  شنبه 13 تير 1394ساعت 1:3  توسط مهدی 

دلم هوای خودم را کرده است ...

نوشته شده در  چهار شنبه 27 خرداد 1394ساعت 13:52  توسط مهدی 

سوز عشق...

 

 

 

 

فکر کردن به تو ، کار شب و روز من شده ، بس که حالم گرفته است ، چشمانم غرق در اشکهایم شده ….

 

 

 

 
دیگر گذشت ، تو کار خودت را کردی ، دلم را شکستی و رفتی ….
 
 

 

 
 
 

 

 
همه چیز گذشت و تمام شد ، این رویاهای من با تو بود که تباه شد…
 
 

 

 
 
 

 

 
انگار دیگر روزی نمانده برای زندگی ، انگار دیگر دنیای من بن بست شده ، راهی ندارم برای فرار از غمهایم…
 
 

 

 
 
 

 

 
این هم جرم من بود از اینکه برایت مثل دیگران نبودم، کسی بودم که عاشقانه تو را دوست داشت ،دلی
 
 

 

 

 

 

 
داشتم که واقعا هوای تو را داشت ….
 
 

 

 
 
 

 

 
دیگرگذشت ، حالا تو نیستی و من جا مانده ام ، تو رفته ای و من بدون تو تنها مانده ام ، تو نیستی و من اینجا 
 
 

 

 
 

 

 
سردرگم و بی قرار مانده ام….
 
 

 

 
 
 

 

 
فکر دل دادن و دلبستن را از سرم بیرون میکنم ، هر چه عشق و دوست داشتن است را از دلم دور میکنم،اگر از 
 
 

 

 
تنهایی بمیرم هم دلم را با هیچکس آشنا نمیکنم….
 
 

 

 
 
 

 

 
دیگر بس است ، تا کی باید دلم را بدهم و شکسته پس بگیرم، تا کی باید برای این و آن بمیرم؟
 
 

 

 
 
 

 

 
در حسرت یک لحظه آرامشم ، دلم میخواهد برای یک بار هم که شده شبی را بی فکر و خیال بخوابم…
 
 

 

 
 
 

 

 
تو هم مثل همه ، هیچ فرقی نداشتی ، هیچ خاطره ی خوبی برایم جا نگذاشتی ،حالا که رفتی ، تنها غم 
 
 

 

 
 
 

 

 
رفتنت را در قلبم گذاشتی….
 
 

 

 

 

 

 
گرچه از همان روز اول میخواستمت ، گرچه برایم دنیایی بودی و هنوز هم گهگاهی میخواهمت ، اما دیگر مهم 
 
 

 

 
 
 

 

 
نیست بودنت ، چه فرقی میکند بودن یا نبودنت؟
 
 

 

 
 
 

 

 
سوز عشق تو هنوز هم چهره ام را پریشان کرده ، دلم اینجا تک و تنها راهش را گم کرده ، این شعر را برای تو 
 
 

 

 
 
 
 

 

 
نوشتم بی پرده ، هنوز هم دلت نیامده و خیالت ، خیال مرا پریشان کرده....
 

 

 


برچسب‌ها: سوزسوز عشقعشق بلاگتنهاییچهرهتک و تنهاباتوعشق بلاگرویاهای منتباهجرمعاشقانهگذشتجا ماندهعشق بلاگهوای توخاطرهتنهاغمپردهدلتعشق بلاگتنهایی یک پسرخیالتپریشانشعرقلبشببی فکرخیالبمیرمهیچکسدلبستنسردرگمبی قرارعشق بلاگ
نوشته شده در  سه شنبه 26 خرداد 1394ساعت 19:37  توسط مهدی 
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد