باران که شدى مپرس ، اين خانه کيست
سقف حرم و مسجد و ميخانه يکيست
باران که شدى، پياله ها را نشمار
جام و قدح و کاسه و پيمانه يکيست
باران ! تو که از پيش خدا مى آیی
توضيح بده عاقل و فرزانه يکيست...
بر درگه او چونکه بيفتند به خاک
شير و شتر و پلنگ و پروانه يکيست
با سوره ى دل ، اگر خدارا خواندى
حمد و فلق و نعره ى مستانه يکيست
اين بى خردان،خويش ، خدا مى دانند
اينجا سند و قصه و افسانه يکيست
از قدرت حق ، هرچه گرفتند به کار
در خلقت حق، رستم و موریانه يکيست
گر درک کنى خودت خدا را بينى
درکش نکنى، کعبه و بتخانه يکيست ...
❤️مولانا❤️
برچسبها: مولاناکعبهعشقولانهعشق بلاگعاشقانه هاقدرتحقمیخانهخداوندحمد و فلقخاکقدحجامعشق بلاگ
نوشته شده در جمعه 5 آذر 1395
ساعت 19:43 توسط مهدی
نوشته شده در جمعه 5 آذر 1395
ساعت 19:36 توسط مهدی
این جمله خیلى به من چسبید:
وقتى به یه مگس بال هاى پروانه رو بدى
نه قشنگ میشه
نه میتونه باهاش پرواز كنه
میدونى دارم از چى حرف میزنم؟!
"اصالت"
بال و پر بیخود به کسی دادن اشتباهست...
محله ما یک ″رفتگر″ دارد...
صبح که با ماشین از درب خانه خارج می شوم...
سلامی گرم می کند...
من هم از ماشین پیاده می شوم!!!
دستی محترمانه به او می دهم...
حال و احوال را می پرسد و مشغول کارش می شود...
همسایه طبقه زیرین ما نیز ″دکتر جراح″ است...
گاهی اوقات که درون آسانسور می بینمش...
سلامی می کنم...
او فقط سرش را تکان می دهد...
درب آسانسور باز نشده برای بیرون رفتن خیز می کند...
من به شخصه اگر روزی برای زنده ماندن نیازمند این ″دکتر″ شوم!!!
جارو زدن سنگ قبرم به دست آن ″رفتگر″ بشدت لذت بخش تر است از طبابت آن ″دکتر″ برای ادامه حیاتم...
″تحصیلات″ مطلقا هیچ ربطی به ″شعور″ افراد ندارد...
″پروفسور سمیعی″
برچسبها: اصالترقتگردکترعشق بلاگهمسایهمهربانیبال و پرپروازپروفسور سمیعیتصحیلاتشعورمهربانیعشق بلاگ
نوشته شده در چهار شنبه 26 آبان 1395
ساعت 22:33 توسط مهدی
نوشته شده در چهار شنبه 26 آبان 1395
ساعت 21:26 توسط مهدی
نوشته شده در چهار شنبه 26 آبان 1395
ساعت 21:23 توسط مهدی
نوشته شده در چهار شنبه 26 آبان 1395
ساعت 21:17 توسط مهدی
نوشته شده در چهار شنبه 9 تير 1395
ساعت 4:30 توسط مهدی
نوشته شده در چهار شنبه 9 تير 1395
ساعت 4:29 توسط مهدی
نوشته شده در سه شنبه 9 تير 1395
ساعت 2:42 توسط مهدی
عَلي شاه
عَلي ماه
عَلي راه
عَلي نَصْرُمِن الله
عَلي زِمزِمه ى هَر دِلِ آگاه
عَلي عِينِ يَقينْ است
عَلي بَر هَمه ى خَلْقْ اميرالْمؤمِنينْ است
عَلي كاشِفِ هَر غَم
عَلي بَر هَمه مَرْحَمْ
عَلي ذِكْرِ لَبِ عيسى بن مَرْيَمْ
عَلي هَستى خاتَمْ
عَلي بَرگِ بَراتِ هَمه ى خَلْقْ ز آتَش و جَهَنَّمْ
عَلي اصلِ وجودْ است
عَلي روى سُجودْ است
عَلي مَعدَنِ جودْ است
عَلي رازونيازْ است
عَلي سوزو گُدازْاست
عَلي مَحْرَمِ راز است
عَلي مُهرِ قبولي نَماز است
عَلي بَرْگ و بَراتْ است
عَلي حَجُّ زَكاتْ است
عَلي تَجَلّي صفات
نوشته شده در دو شنبه 7 تير 1395
ساعت 16:4 توسط مهدی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ (۱)
وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ (۲)
لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (۳)
تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ (۴)
سَلامٌ هِیَ حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ (۵)
با توجه به آیات سوره قدر میتوان به فضیلتهای شب قدر پی برد:
۱. قرآن در آن نازل شده است.
۲. عبادت و احیای آن معادل بیش از هزار ماه است.
۳. خیرات و برکات الهی در آن شب نازل میشود.
۴. رحمت خاص خدا شام
نوشته شده در دو شنبه 7 تير 1395
ساعت 12:35 توسط مهدی
نوشته شده در یک شنبه 19 مهر 1394
ساعت 12:25 توسط مهدی
1- من به تو نمی آیم، تو به «خودت» بیا.
2- برای از یاد بردن خطراتت، مغزم را« فرمت» کردم.
3- بی هوا، دلم هوایت می کند.
4- ته دلش « قرص » بود، انگشت زد، بالا آورد.
5- یادم می رود، وقتی می خواهم فراموشت کنم.
6-اوقات « تلخ » فرهاد را با طنز « شیرین » می کنم.
7-تا « خاک » می شوم، غرورم آسفالت می شود.
8-چشمم آب نمی خورد، برایش «رانی» خریدم.
9- چون سوال هایش « بودار » بود، به جواب هایش عطر زدم.
10-« شادی » و « امید » را روحانی با هم محرم کرد.
11-داشتم از فکرت رد می شدم که دلت بوق زد.
12- « فرهاد» قندان اش را با حرف های « شیرین » پر می کند.
13- با من سر و کله « می زد »، من هم بنا گوش.
14- کچل ام کرد تا به اصلاح رضایت دادم.
نوشته شده در یک شنبه 12 مهر 1394
ساعت 12:42 توسط مهدی
آن جایی که باد نمی وزد، آدم ها دو دسته می شوند؛
آن هایی که بادبادکشان را جمع می کنند
و آن هایی که می دوند تا بادبادکشان بالا بماند.
نوشته شده در یک شنبه 12 مهر 1394
ساعت 12:41 توسط مهدی
یه وقتا دلت طوری تنگ میشه که مغزت کاملا فلج میشه
بدی هاش یادت میره
نامردیش یادت میره
بی محبتی و رفتارسرد و تلخش یادت میره
وقتی با بیرحمی تنهات گذاشت یادت میره
فقط میگی خدایا یه دقیقه ببینمش این دل وامونده آروم شه...!
تورا نه عاشقانه
نه عاقلانه
و نه حتی عاجزانه
که تو را عادلانه در آغوش میکشم
عدل مگر نه آن است که هر چیز سر جای خودش باشد؟؟!
نوشته شده در یک شنبه 12 مهر 1394
ساعت 12:37 توسط مهدی
...